گل پسرگل پسر، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

امیرعلی هدیه خدا

سلام دوستان 

 

 

 

ممنون که به ما سر زدید

بوس

دی 94

سلام عزیزم تو این ماه یه روز با خاله بهار و آوا رفتیم دلفیناریوم . البته شما می گفتی داریم میریم نهنگ ها رو ببینیم. خیلی خیلی  متعجب کل نمایش رو تماشا کردی. با دهان باز !!! دیگه کشیدن ماهی هم به نقاشی هات اضافه شده .  ای بی سی دی رو کامل می خونی . تو حوض خونه ما  ، قطار بچه ها ، مامان بیا جیش دارم ، مامان خوابم میاد و .... کلی شعر دیگه رو حفظی. تازه خیلی خوشگل داستان کتاب هات رو هم برامون تعریف می کنی. هر جا هم حروف انگلیسی می بینی ، می گی نوشته ای بی سی دی  عاشقتم   شب یلدا     جوراب هندونه ای به مناسبت یلدا پوشیدی   می خواستیم با دلفین هم...
11 بهمن 1394

آذر 94

سلام پیکاسوی من حسابی عاشق نقاشی هستی و البته ماهر.  دایره یا به قول خودت ( دال له ) رو کامل و خوشگل می کشی. من گورخز رو می کشم و شما خط خطیش می کنی . و چشم چشم دو ابرو هم خیل قشنگ می کشی. البته روند تکمیلی اش رو تو عکس ها برات می ذارم.  کلا هر  دفتری که برات می گیریم ظرف یک روز تموم میشه  و همه اش به ما میگی گورخز ، زرافه و ... برات بکشیم . امیدوارم در آینده هم موفق باشی  تو این ماه چند روزی تعطیل بود و یه سفر رفتیم شمال.  آرایشگاه هم رفتی که خیلی جالب نشد. یه دوست خیالی هم به اسم علی داری که عکسش رو برات می ذارم . یه روز هی مس گفتی مامان علی خوراکیم رو خورد ، و کلا با علی بازی می کردی ، میگفت...
11 بهمن 1394

آبان 94

سلام عزیز دلم حسابی حسابی شیرین و بازیگوش شدی. یه کاری که خیلی دوست داری اینه که بری روی میز بایستی . روی میز ناهار خوری راه میری.  یه شب روی میز عسلی نشسته بودی که  یهو با شیشه کیز افتادی روی زمین . فقط خدا رحم کرد چیزیت نشد. شیشه میز خورد شد.  حالا خدا روشکر چند وقتیه این کار از سرت افتاده. اشکال و حیوانات رو کامل میشناسی. از رنگ ها هم نارنجی ، صورتی و قهوه ای رو کامل میشناسی و تشخیص میدی.  عاشق رنگ صورتی هستی. حتی بابا علی دو تا لیوان خریدن یه صورتی و یه آبی برای شما و آوا جون ، شما صورتی رو برداشتی. یه روز هم جوراب صورتی خاله بهار رو برداشتی و گفتی پات کنیم . برای همین  برات یه جفت جوراب صورت...
11 بهمن 1394

مهر 94

این پستم برای بقیه اتفاقات مهر ماه خیلی خیلی غر غرو و وابسته شدی. فقط مامان مامان  تمام مدت بقل منی . شب ها هم یه عادتی داری که بیدار میشی و آب میخوای . بعد حتما حتما من باید ببرمت تو آشپزخونه و خودت از یخچال آب بگیری . بعدم هربار هوس یه لیوانت رو می کنی . خلاصه با گریه و دعوا آب می خوری بعدش یه نیم ساعت می خوابی و بعد دوباره ..... حسابی کلافه میشم  دوم مهر تولد مامان سارا بود          هفتم مهر هم سالروز ازدواجمون بود که من و باباعلی دوتایی رفتیم کنسرت    رفته بودیم مسجد ، دعای عرفه 25 مهر تولد مهدیار جونه ، خیلی تولدش بهمون ...
11 بهمن 1394

جشن تولدهای دو سالگی (3)

سومین جشن هم 16 مهر 94  بود. دایی احمد و زندایی رویا ، دایی ناصر دایی پویا و زندایی فخری ، خاله الهام و عمو حجت ، آتوسا جون ، فاطمه جوم و فریما کپلی ، خاله ها و عموها ، مامان تی تی و بابا خلیل و البته آوا جون مهمون ما بودند. دست همگی درد نکنه             رقصیدن شما و فریما گلی                  کیک خوردن فسقلی ها             فریما گلی کلی رقصید و ما هم کلی کیف کرد...
10 بهمن 1394

جشن تولدهای دو سالگی ( 2)

جشن دوم هم 15 مهر 94 تو خونه خودمون برگزار شد. تسنیم جون ، خاله زینب ، دایی صدرا ، عمو صدرالدین و خاله فاطمه ، عمو محمد و خاله مارال ، عمو صادق و خاله فرزانه مهمون ما بودند. که البته زوج های جوانی هستن و به تازگی مزدوج شده اند.    دست همگی شون درد نکنه واقعا زحمت کشیدن   صبح موقع تزیین        ساعت تولدت                     فیلم های تولدت بیشتر از عکس ها هستن.   ...
10 بهمن 1394

جشن تولدهای دو سالگی ( 1)

امسال هم باز به خاطر قرار گرفتن تولدت تو ماه محرم ، جشن تولدت رو زودتز برگزار کردیم . امسال هم سه تا جشن داشتی . خدا رو شکر جشن های تولدت به خیر و خوشی برگزار شد. سلامت و شاد باشی پسر گلم این پست مربوط به جشن اول هست که نهم مهر ماه برگزار شد. جشن تولدت رو مشترک با عرشیا جون و تو خونه عمه فاطمه گرفتیم.  تولدت مبارک عرشیا خان به قول امیرعلی گوگولی    مهمونای جشن ما عزیزان دل : عمه شری و عمو و نسرین و نگار جون ، زن عمو ،خاله صفیه و ترمه و والا ، خاله نرگس و عمو حسین و سارینا و ایلیا و زندایی آذر و خاله مریم مهدی ، مامان مهین و بابایی ، عمه و عمو و عرفان و البته عرشیا جون . خیلی زحمت کشیدن و جشن ما رو زینت دادن ...
10 بهمن 1394

شهریور 94

مهم ترین اتفاق این ماه تولد آوا گلی بود که باعث شد ماه خوبی رو شروع کنیم تولدت مبارک عشق خاله صد ساله بشی   دیگه حسابی کامل حرف میزنی  شکل ها رو کامل میشناسی و در وسایل اطرافت شکل ها رو بهمون نشون می دی  دایره ، مربع ، مثلث ، مستطیل  و بیضی  اسمشون رو هم کامل و درست میگی  جالبه که من اصلا اصراری بهت برای یاد گرفتنشون نکردم ، خودت خیلی مشتاقانه یاد گرفتی و تکرار کردی . آخر این ماه هم حسابی مرد شدی !!!!! تبریک میگم پسر گلم البته خیلی خیلی اذیت شدی ، چون حسابی وابسته شده بودی . شب اول هم خیلی بی قراری کردی   دوست دارم عزیزم       &n...
10 بهمن 1394

مرداد 94

از وقتی کتاب " مامان بیا جیش دارم " رو برات می خونم ، علاقع شدیدی به حیوانات پیدا کردی و اسم بیشتر اونها رو می دونی.  البته کتاب " شیر سلطان جنگل " هم تاثیر زیادی در این فرآیند داشته. اولین بار که کتاب رو برات خوندم  شب که بابا علی اومدن سریع رفتی و پلنگ رو نشون دادی و گفتی " پیینگ" . گور خر مورد علاقه ترین حیوانه ، هرکسی رو هم دوست داری میگی "گوی خیه" ( گورخره) .  کلا فقط با حیوانات بازی می کنی ، کتاب های حیوانات رو می خونی ، باباعلی برات اپ های آموزش حیوانات گرفتن ، باید برات نقاشی گورخر و زرافه و ... بکشیم . پلنگ و ببر هم کاملا از هم تشخیص می دی. به خاطر همین یه عصر گرم بر...
10 بهمن 1394