بندگی خدا
خواهم كه تو اي پاره ي دل ! زنده بماني چون ماه جهان تاب، در خشنده بماني تابنده عزیز مني و شمع سرايم خواهم ز خدا، روشن و تابنده بماني اميد من آن است كه در گلشن هستي چون غنچه گل با لب پر خنده بماني چون زهره به پيشاني عالم بدرخشي تاجي شوي بر سر آينده بماني خواهم كه پس از من چو يكي نخل برومند تا زنده كني نام پدر زنده بماني نام تو « امیرعلی » و فروغ دل مائي خواهم كه همه عمر ، فروزنده بماني اي نور دلم ! بندگي خلق روا نيست خواهم كه به درگاه خدا، بنده بماني. ...