گل پسرگل پسر، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی هدیه خدا

عکس دخمل ناز ما

سلام فعلا فقط دو تا عکس می ذارم ولی بعد حتما میام و شرح ماوقع می دم.       خاله قربون پاهای نقلی ات بره زمان تولد : 9:38 قد: 50 سانت وزن :2860 گرم ...
2 شهريور 1392

آوا جون بدنیا اومد

سلام    آوا جون بدنیا اومد     دست جیغ هوررررااااااا بلند بلند بلند                               دست و جیغ و ههههوووووررررراااااااااا                              آوا جون بدنیا اومد                          هوووورررررررااااااااا                           چشم مامان و بابا و مامانی ها و با...
2 شهريور 1392

امروز تولد نی نی خاله بهاره و عمو وحید( آوا جون امروز به دنیا میاد)

سلام به همه امروز 2 شهریور سنه 1392 هجری روز تولد اولین نوه خانواده های قربانی و صفری، هر دو پدر بزرگ و مادر بزرگ اولین نوشون بدنیا میاد دست و جیغ و هورا...... الان دل تو دل هیچ کدومشون نیست از خوشحالی فکر کنم دارن پرواز می کنن. بابایی شما هم دعا کن تا دختر خاله خشگل و نازت صحیح و سالم بدنیا بیاد. صبح ساعت 5 و نیم بابای آوا و مامانشو مامانی آوا با مامان سارا رفتن بیمارستان تا نی نی عمو وحید و خاله بهاره ( ایشا ا... صحیح و سلامت) بدنیا بیاد. حالا خبر جدیدی بود سعی می کنم در اسرع وقت براتون بزارم. فعلاً بای
2 شهريور 1392

گل پسر ما

سلام پسر گلم می بینم که دوست جونت داره از پیشت میاد پیش ما. غصه نخور شما هم خوب رشد کن و به موقع بیا پیش ما، نکنه یه وقتی برای اینکه بیای پیش آوا جونی عجله کنیا! یادته بهت گفتم از وقتی اومدی زندگی ما رو تغییر دادی؟ یه شاهدش عکسای زیره :     قطار زندگی ما قبلا این شکلی بود، ولی حالا شده مثل زیر.     امیدوارم قطارمون بتونه همین جوری با شادی و سلامت راهش رو ادامه بده.   پنج شنبه شب با تسنیمی و مامان و باباش رفتیم زیارت شاه عبدالعظیم، از اونجا هم برای شما بابا علی اولین اسباب بازی رو خریدند. یه کامیونت بزرگ و خوشگل ، عکسش رو از رو جعبه انداختم ، آخه بابا علی اجازه نمی دن کسی به کامیون...
26 مرداد 1392

آوا جونی

                                  به امید خدا هشت روز دیگه آوای گل ما به دنیا میاد.( دست و جیغ و هورا )   از خدا می خواهیم که به خواهر گلم کمک کنه تا این هشت روز رو هم به سلامت پشت سر بزاره و دختر گلش سالم و ناز بیاد تو بغلش. من که برای دیدن دردونه خاله دل تودلم نیست.   ...
26 مرداد 1392

پنجمین سالروز عقد مامان و بابا

سلام عسلم امروز 23 مرداد 92 پنجمین سالروز عقد من و بابا علیه.   امسال با سال های پیش یه تفاوت اساسی داره و اون هم حضور شماست. وجود شما به زندگی ما رنگ  دیگه ای داده. امیدوارم سال دیگه سه تایی در کنار هم در شادی و سلامت این روز رو جشن بگیریم . من و بابا خیلی دوست داریم . اینم عکس ائلین دسته گل سه نفره ما که بابا علی برامون گرفتن.     مراقب خودت باش پسر گلم ...
23 مرداد 1392

عید فطر و مسافرت

سلام گل پسر من عیدت مبارک امسال که به یمن وجود شما مامان سارا نتونست روزه بگیره. ولی انصافا با این گرمای شدیدی که بود باید یه ایول و خسته نباشید به اونایی گفت که تو این ماه توفیق روزه داری داشتند.   به مناسبت عید فطر و هم به عنوان آخرین سفر قبل از به دنیا اومدن شما ( البته شاید آخرین سفر) ، رفتیم مرزن آباد پیش خاله مهری . اول همه فکر می کردن عید پنج شنبه است برای همین قرار بور جمعه برگردیم. اما وقتی جمعه عید شد ، تصمیم گرفتیم شنبه برگردیم. اما به خاطر ترافیک شدید روز یک شنبه ، بعد از رفتن به زیارت عبدالوافی ( کلارستان ) برگشتیم تهران .   خیلی عکس نگرفتیم ولی یه چند تایی هست که تو ادامه مطب می ذارم. این عکس آرش...
21 مرداد 1392

باغ پرندگان

سلام پسملی ما شا الله خدا رو شکر خوب داری فعالیت می کنی    به سلامتی بابا خلیل هم رفتن کربلا. خوش به حالشون ، جای ما خالی    به خاله مائده و عمو محسن پنجمین سالروز ازدواجشون رو که دوم مرداد بود تبریک می گم . و آرزو می کنم زندگی خوب و خوشی رو با سلامتی در کنار هم داشته باشن و هرچه زودتر هم سه نفره بشن .     جمعه با خاله الهام اینا چهارتایی در حرکتی کاملا عاقلانه رفتیم باغ پرندگان . واقعا جای قشنگی بود اما نه برای ظهر یه روز مردادی اونم تو ماه رمضون. منم که روزه نبودم کم آوردم دیگه چه برسه به بابا علی و خاله و عمو   امیدوارم این گردش علمی برات خوب بوده باشه و با پرندگان قب...
5 مرداد 1392

بدون عنوان

سلام گل پسرم  خوبی عشقم دوشنبه با خاله بهار و بابا علی 5تایی رفتیم دکتر. خدا رو شکر همه چی خوب بود و خانم دکتر گفتن دوباره باید چهار هفته دیگه بریم پیششون. بعد از دکتر هم رفتیم خونه خاله مائده برای افطار دعوتمون کرده بودن. خیلی خوش گذشت و کلی غذاهای خوشمزه خوردیم.   جمعه هم خونه خاله بهار دعوت بودیم . هم افطار بود و هم مراسم چیدن سیسمونی نازگل خاله آوا جونی. دست مامان تی تی ، بابا خلیل ، خاله بهار و عمو وحید واقعا درد نکنه . همه چی با سلیقه و عالی بود. حالا ایشالا خاله بهار عکساشو تو وبلاگ می ذارن.  ولی انصافا هنرهای دست مامان تی تی یه چیز دیگه بود . عکس اونا رو خودم حتما در اولین فرصت می ذارم .   ...
30 تير 1392