گل پسر ما
سلام پسر گلم
می بینم که دوست جونت داره از پیشت میاد پیش ما. غصه نخور شما هم خوب رشد کن و به موقع بیا پیش ما، نکنه یه وقتی برای اینکه بیای پیش آوا جونی عجله کنیا!
یادته بهت گفتم از وقتی اومدی زندگی ما رو تغییر دادی؟
یه شاهدش عکسای زیره :
قطار زندگی ما قبلا این شکلی بود، ولی حالا شده مثل زیر.
امیدوارم قطارمون بتونه همین جوری با شادی و سلامت راهش رو ادامه بده.
پنج شنبه شب با تسنیمی و مامان و باباش رفتیم زیارت شاه عبدالعظیم، از اونجا هم برای شما بابا علی اولین اسباب بازی رو خریدند. یه کامیونت بزرگ و خوشگل ، عکسش رو از رو جعبه انداختم ، آخه بابا علی اجازه نمی دن کسی به کامیون پسرشون دست بزنه.
جمعه هم قرار بود بریم اولین عکس سه نفره مون رو بندازیم که متاسفانه جور نشد.
یه قلک هم جمعه برات خریدیم که امیدواریم باعث بشه یه کوچولو مقتصد بشی. البته بیشتر از قلک بودن شکلشه که قشنگه !!!
بابا هم همون موقع برات اولین پس اندازت رو انداختن داخلش امیدوارم دستشون برکت داشته باشه.
از این قلکه گوسفندش رو برای آوا جون گرفته بودم ، اینم گاوه برای شما !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!