سفرنامه (1)
سلام به همگی
ببخشید که فاصله پست قبلی و این پست یه مقدار زیاد شد آخه این فسقلی ما مامانشو خیلی اذیت می کنه وقت نمی شه پست بذاریم
بابا علی به دلیل برگزاری مسابقات رباتیک در دوبی باید چندروزی رو می رفتن ماموریت. ما هم از این فرصت استفاده کردیم و هجده اردیبهشت به همراه مامان تی تی عازم اولین سفر خارجی ات شدیم .
در طول پنج روز سفر خدارو شکر خیلی همکاری کردی و پسر خوبی بودی .
سعی می کنم تو این پست یه چندتا از عکس ها رو بزارم ایشا الله بعداً کاملشون می کنیم.
سعی می کنم تو این پست یه چندتا از عکس ها رو بزارم ایشا الله بعداً کاملشون می کنیم.
امیر علی در هواپیما
موقع بلند شدن خیلی اذیت شدی چون شیشه و پستونک که نمی خوری و اون موقع حتی انگشت من رو هم نمی مکیدی . من خیلی استرس داشتم شما هم یه کوچولو اذیت شدی. ولی به هر ترتیب به خیر و خوشی گذشت.
امیرعلی در هتل
لمسی پلازا :
مترو :
امیرعلی و نمایی از برج شیخ خلیفه
دوبی مال و مغازه صابون فروشی:
خدایی خیلی صابون های خوشگلی داشت.
جمیرا: