گل پسرگل پسر، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

امیرعلی هدیه خدا

سفرنامه (2)

1393/4/7 23:32
نویسنده : مامان و بابا
855 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلام

 

یه سری دیگه از عکس های سفر روبرات تو این پست می ذارم.

 

 

 

از اول سفر و حرکت از خونه بابا خلیل به سمت فرودگاه شروع می کنیم.

پروازمون ساعت 1.:30 صبح روز پنج شنبه بود.

 

 

 

 

یک ساعتی تو فرودگاه بودیم و بعد هم سوار هواپیما شدیم .

موقع سوار شدن به دلیل یه مشکلی حدود 20دقیقه دیرتر پریدیم . که چون فضا بسته بود، باعث شد شما یه کوچولو کلافه شی .

 

وقتی رسیدیم . بعد از خوردن ناهار و یه استراحت خیلی خیلی کوتاه رفتیم سیتی سنتر دیره.

شما واقعا خسته و کلافه شده بودی . و چون شب جمعه بود همه جا خیلی شلوغ بود و برای برگشت هم خیلی سخت تاکسی گرفتیم.

 

 

 

غروب روز دوم رفتیم مکس برجمان. نزدیک اونجا یه مسجد بود که رفتیم برای نماز و شما هم کمی استراحت کردی. کلا هرجا می رفتیم برای استراحت شما رو می بردیم نمازخانه ها تا کمی روی زمین غلط بزنی و بازی کنی .

آخه حسابی حوصله ات توی کالسکه سر می رفت.

 

به به چه خانم های خوشگلی .

 

روز سوم صبح رفتیم لمسی پلازا .

 

 

 

و این هم نمازخانه :

 

عصر هم با مترو رفتیم دوبی مال :

 

 

 

 

 

اینجا داشتیم با مترو می رفتیم دوبی مال.

خیلی جالب بود ساکنین دوبی رابطه خیلی خوبی با بچه ها داشتن. تو مترو تمام مدت شما مشغول بودی چون چه خانم ها و چه آقایون سریع باهات دوست می شدن و باهات بازی می کردن. تو فروشگاه ها هم خیلی بهت ابراز علاقه می کردن.

این خانم ها هم باهات دوست شده بودن و شما هم کلی ذوق زده بودی و جیغ می زدی.

 

مسیر ایستگاه مترو تا دوبی مال

 

 

 

عکس های روز سوم رو هم ایشالا یه پست دیگه

فعلا بای

بوسبوسبوس

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)