گل پسرگل پسر، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی هدیه خدا

ادامه خبرها

1392/4/1 11:04
نویسنده : مامان و بابا
433 بازدید
اشتراک گذاری

رسیده بودیم به روز پنج شنبه 10/2/92 !

صبح بعد از این که شما دو بار ، قبل و بعد از صبحانه ، یه کوچولو شیطونی کردی سبزسبز ، بابا علی من و خاله بهار جون رو برای کلاس بارداری بردند بیمارستان بهمن .

اونجا خانم دکتر درباره تغذیه صحبت کردند و گفتند که چه غذاهایی رو باید بیشتر بخوریم و چه غذاهایی رو کمتر . البته بعضی هاش خیلی سخت بود.

اونجا سه تا مامان دیگه هم بودن . نی نی اون ها هم دخمل بود. نیشخند تازه وقتی فهمیدن که من و خاله بهار خواهریم کلی تعجب کردند و خندیدنقهقهه

بعد کلاس با خاله بهار اومدیم خونه ما و بابا علی زحمت کشیده بودن برامون پیتزای خوشمزه درست کرده بودن. واقعا خوشمزه و عالی بود. خوشمزه

شب هم ما عروسی خاله فاطمه دوست دانشگاهم دعوت بودیم ( این خاله فاطمه با اون خاله فاطمه که اومد خونه مون و قراره برات کادوهای خوشگل بخره و بفرسته فرق می کنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)

اونجا خاله آرزو و عمو سجاد رو دیدیم و کلی بهمون خوش گذشت .

برای خاله فاطمه و عمو بابک آرزوی خوشبختی می کنم هورا

 

فعلا بای بای ماچماچبای بایبای بای

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سودابه
16 اردیبهشت 92 19:58
سلام عزیزم نمیدونم چند وقته بارداری ..اما امیدوارم بارداری بی دردسری داشته باشی و نی نی خوشگلت زودی بیاد تو بغلت اگه دوست داشتی لینکم کن..
sodabe-alireza.niniweblog.com


سلام
حتما عزیزم با کمال میل . ممنون که شما هم ما رو لینک کردی
شما چند وقته باردارید؟
سودابه
17 اردیبهشت 92 15:44
سلام من امروز یعنی سه شنبه هفته نوزده رو پشت سر گذاشتم


سلام
به سلامتی ان شا الله شاد و سلامت باشید
SaYa
18 اردیبهشت 92 22:12
سلام عزیزم خوبی؟چه خوب که دوتا خواهری باردار هستین
اسم وبلاگت سارگل؟اسم من سایا ولی خانواده مادریم سارگل صدام میزنن
دوس داشتی پیش منم بیا و اگه دوس داری لینکم کن عزیزم
من لینکت میکنم تابیشتر بهت سر بزنم


سلام عزیزم
ممنون
حتما