گل پسرگل پسر، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی هدیه خدا

ادامه خبرها

1392/4/1 11:05
نویسنده : مامان و بابا
333 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم

رسیده بودیم به خبرها ی روز چهارشنبه  9/2/92!

 چهارشنبه روز تولد حضرت فاطمه و روز مادر بود . به همه مامان ها و به خصوص مامانی های شما مامان گل خودم و مامان مهین این روز رو تبریک می گم و از زخماتشون تشکر می کنم  و برای همه مامانا آرزوی سلامتی و شادی می کنم. حالا یه دست و جیغ و هورای بلند!!!!!!!!!تشویقتشویقتشویقهورا

 

حالا می ریم سراغ مهمترین خبرها !!

 چهارشنبه روزی بود که ما باید می رفتیم سونو غربالگری تا از سلامتی شما گل نازمون مطمئن بشیم . برای همین اول تصمیم گرفتیم اول بریم سونو نرگس تو بلوار کشاورز ، اما وقتی رفتیم اونجا خیلی شلوغ بود و بابا علی من رو از منتظر موندن منصرف کردند و گفتند همون جای قبلی بریم . وقتی رسیدیم چهار نفر جلومون بودن . ساعت 1:30 بود که نوبت ما شد . برای چک کردن مایع شفاف پشت گردن لازم بود شما به حالت افقی می موندید اما شما کاملا عمودی بودی تازه سرت پایین و پاها بالا بود. کلب هم ورجه وورجه می کردی و تکون می خوردی . خانم دکتر هی به من می گفتن سرفه کن ، به پهلو بچرخ ، اما فایده ای نداشت ابروچشمافسوس

سرانجام خانم دکتر گفتن که برو قدم بزن و خوراکی شیرین بخور دوباره برگرد. کلی قدم زدم و صلوات و آیه الکرسی خوندم که شما  با ما همکاری کنی . بالاخره یه کوچولو افقی تر بودی و خانم دکتر هم تونستند کارشون رو انجام بدن ولی تمام مدت تکون می خوردی و پشتت رو به ما می کردی . خانم دکتر گفتن به محض تولد شما رو ببریم کلاس ژیمناستیک !!!!!!!!!!!!!!!!!

خدا رو شکر همه چیز نرمال بود و این بهترین هدیه ای بود که می تونستم تو این روز بشنوم. ماچماچ

 

بعد از همه این ماجراها ما که ساعت 8 از خونه رفته بودیم بیرون ساعت 4 رسیدیم خونه . غروب هم برای نشون دادن جواب سونو رفتیم پیش دکتر.

خانم دکتر هم گفتن خدا رو شکر همه چی آرومه !!! و برای اول خرداد هم آزمایش غربالگری رو نوشتن که باید انجام بدم و جواب رو براشون ببرم و در مورد تغزیه هم یه سری نکات رو بهم گفتن.

 

خیلی دوست دارم

بوس بوس ماچماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)