خبرهای جدید
سلام پسر گلم
می دونم خیلی وقته بهت سر نزدم
مامان رو ببخش
عوضش کلی خبر برات دارم
اول این که دکترم رو عوض کردم .چند جلسه است بیمارستان بهمن پیش خانم دکتر قلمبر می رم. امیدوارم که همه چی خوب پیش بره
خانم دکتر مجددا برام آزمایش قند نوشتن که .... برای همین چند روزی مجبور شدم خودم تو خونه تست قند بگیرم و رژیم داشته باشم. البته الان هم باید ادامه بدم. مثلا نباید برنج و نون زیاد بخورم ولی شما هی گشنه ات می شه و من دلم می خواد خوراکی های شیرین بخورم. امیدوارم خدا کمک کنه و این جند وقته هم به سلامت بگذره.
این هفته هم باید می رفتم سونوی آخر و NST . پنج شنبه 18 مهر با بابا علی سه تایی رفتیم سونو. با وجود معطلی زیادی که داشت و ما و بابا علی حسابی خسته شدیم، با شنیدن خبر سلامتی ات حسابی خوشحال شدیم. طبق سونو الان 36 هفته ات تموم شده . یعنی دیگه چیزی تا دیدن روی ماهت زمان نداریم. حالا این هفته باید تاریخش رو با خانم دکتر هماهنگ کنیم. بین خودمون بمونه ، فکر کنم بیشتر از من بابا علی برای رسیدن روز تولدت ثانیه شماری می کنن.
روز ششم مهر هم به مناسبت سومین سالروز ازدواجمون وسه نفره بودنمون ، رفتیم اولین عکس های سه نفره مون رو انداختیم. امیدوارم تا قبل از تولدن عکس ها حاضر بشن.
همون روز هم سرویس خوابت رو آوردن. دست مامان تی تی و بابا خلیل درد نکنه. خدایی خیلی نازه. حالا تو پست های بعدی عکساشو می ذارم.
تو این مدت هم با بابا علی مشغول آماده کردن اتاقت و مرتب کردن خونه بودیم. دیروز هم بعد از ظهر مامان تی تی ، بابا خلیل ، خاله مائده ، عمو محسن ،خاله بهاره و از همه مهمتر آوا جونی وسایلت که مونده بود رو آوردن و با هم دیگه اتاقت رو آماده کردیم . دست همه شون درد نکنه.
شب هم مامان مهین ، بابایی علی ، عمه فاطمه ، عمو علی ، عرفان و عرشیا جون اومدن و سیسمونی رو دیدن.
راستی روز اول مهر ، ملیکا جون برادر زاده خاله سمیرا و روز هفده مهر ، فریما جون خواهر فاطمه کپلی ، به دنیا اومدن. مهدی یار جون پسر خاله حمیده هم قراره 27 مهر به دنیا بیاد . برای همه شون آرزوی سلامتی می کنم.