گل پسرگل پسر، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

امیرعلی هدیه خدا

شهریور93 - سری اول

1393/7/19 12:14
نویسنده : مامان و بابا
678 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم

اولین تابستان عمرت هم به پایان رسید.

امیدوارم زندگی همیشه سرشار از گرما و نور باشه.

شروع شهریور هم خوب بود و هم بد.

اتفاق خیلی خوب این ماه تولد یکسالگی آوا جون بود که بهش خیلی خیلی تبریک می گم و امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشه .

اما متاسفانه شما همون روز اول شهریور سرما خوردی خیلی خیلی شدید . نزدیک به ده روز هم طول کشید . شبها نمی تونستی بخوابی و مشکل تنفس داشتی. تازه من خودم هم مریض بودم و این کار رو سخت تر می کرد . 

ایشالا که هیچ نی نی هیچ وقت مریض نشه .

93.6.2 اولین سرماخوردگی شدید

93.6.4 رویش چهارمین مروارید

93.6.5 اولین شب بدون بابا

بابا علی سه شب پیش ما نبودن . برای مسابقه رفته بودن ساری . البته قرار بود ما هم بریم که به خاطر مریضی  نرفتیم.

93.6.12 کلاغ پر رو بلند میگی

93.6.14 فرستادن بوس

93.6.14 برای اولین بار وقتی تشنه ات بود گفتی "آب"

93.6.15 صلوات فرستادن. وقتی صلوات میفرستیم شما هم سریع سعی می کنی ادای ما رو دربیاری

93.6.19 برای اولین بار از شدت خستگی موقع خوردن نهار خوابت برد ( خیلی شیرین بود !!!)

93.6.19 رویش پنجمین مروارید

93.6.19 می تونی حلقه های هوشت رو بذاری و بر داری

93.6.28 گفتن "پا"

93.6.28 برای اولین بار رفتی آرایشگاه  البته اصلا همکاری نکردی و همه اش گریه کردی

 

 

حالا بریم سراغ عکس ها 

 

 

خاله بهاره و عمو وحید خیلی زحمت کشیده بودن و جشن عالی برای آوا جون گرفته بودن ،دستشون درد نکنه.

اما متاسفانه به خاطر اینکه شما حال نداشتی اصلا نتونستی تو جشن باشی و با آوا جون هم نشد زیار عکس بگیری.

 

این عینک ها هم گیفت های آوا جون بود . اینجا شما خوابیده بودی .

 

 

 

 

پسر مریض ما

 

 

اینجا رفته بودیم بیرون و شما به خاطر داروهایی که می خوردی حسابی خوابت گرفته بود و تو بغل خاله مایده خوابت برد. 

 

 

همچنان عاشق پیچوندن اجسام گرد هستی . 

مجتمع کوروش

 

 

 

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان بهار
19 مهر 93 13:01
خاله دورت بگرده عزیزم.ماه بودی ماهتر شدی