مرداد 93
سلام عزیزم
دومین ماه تابستونت مبارک.
تو این ماه اتفاق های زیادی افتاد.
توانایی ها و مهارت ها بیشتر شده .حسابی شیرین و بازیگوش شدی.
93.5.3 : برای اولین بار گفت بع بع ( میگیم ببیی می گه ؟؟)
هاپ هاپ هم بلدی ، البته صدا نداره و فقط لب هات رو تکون می دی و گاهی می آپ!!
93.5.9 : روییدن سومین مروارید
93.5.17: برای اولین بار گفتی ( مامان ) مامان به قربونت برم
وقنی این ماه برای چکاپ بردیمت ، دکتر گفتن یه مقدار زردی و شاید کم خونی داشته باشی برای همین 93.5.15 اولین آزمایش خونت رو در بیمارستان پارس انجام دادی. خدا رو شکر مشکلی نبود.
93.5.18 :اولین خرابکاری رسمی ات رو انجام دادی. ساعت 10:30 شب ، یه پیش دستی رو از رو میز انداختی و شکوندی . و من و بابا علی نوبتی یک ساعت جارو زدیم تا خورده هاش رو جمع کنیم . ( پیش دستی آرکروک بود که موقع شکستن پودر میشه )
صدای حیوون ها برات خیلی جالبه و با نرم افزارهای گوشی و من و بابا کلی بازی می کنی.جالبه به خوک و شیر توجه خاصی داری.
خلاصه حسابی کنترلت سخت شده.
در پناه خدا باشی
امیرعلی و به هم زدن وسایل اتاق مامان بابا.
عاشق آینه ای و از دیدن تصویر ما و خودت تو آینه لذت می بری.
جالبه وقتی من با لبتاب کار میکنم سریع میایی و کلید ها رو می زنی ولی وقتی خاموشش می کنم می ری و باهاش کاری نداری!!
امیرعلی و پیازچه
امیرعلی کتابخوان
البته الان این کتاب پاره شده!!
عاشق این برنامه گوشی من هستی و با دقت تماشاش می کنی.
قربون این دستات برم
ایشالا گره گشای کار دیگران باشی
مرواریدهات یه کوچولو اینجا معلومند.
عاشق چرخوندن چرخ هستی.
کلا اجسام گرد برات جالب هستند.
حالا درست شد.