گل پسرگل پسر، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی هدیه خدا

خرداد 93

1393/5/4 16:54
نویسنده : مامان و بابا
367 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

 

تو این ماه حسابی شیطون شدی و شروع کردی به چهاد دست و پا رفتن.

دیگه حسابی کار ما دراومده و دائما باید دنبالت بیاییم و مراقبت باشیم .

یه انفاق دیگه ای هم که افتاد این بود که شما آبله مرغان گرفتی . خیلی اذیت شدی

تقریبا یک هفته ای بهانه می گرفتی و اصلا آروم نمی شدی ولی ما دلیلش رو نمی دونستیم تا  اینکه درست صبح روز اولین امتحان من تب شدیدی کردی و وقتی بردیمت دکتر . فهمیدیم آبله مرغان گرفتی .

جالب اینه که هفته قبل که برای ویزیت ماهیانه رفته بودیم دکتر ، وقتی ازشون پرسیدم که چون عرفان و عرشیا آبله مرغان گرفتن امکان داره شما هم بگیری که ایشون گفتن بچه های زیر یک سال خیلی بعیده که مبتلا بشن !!

 

و جدیدا شنیدم که بچه های زیر یک سال به دلیل کامل نبودن سیستم دفاعی شون امکان داره دوباره آبله مرغان بگیرن !!گریه

 

ما چند روزی که من امتحان داشتم خونه مامان تی تی بودیم. خدایی خیلی اذیت شدن . شما خیلی بهونه گیری می کردی ، و مامان تی تی و بابا خلیل سریع شما رو بغل می کردن و خیلی هوات رو داشتن.

دستشون درد نکنه

اولین ها در خرداد:

93.3.4   برای اولین بار دس دسی کردی ، صبح از خواب بیدار شدی و بدون هیچ مقدمه ای این کار رو انجام دادی. اوایل یه دستت رو ثابت می گرفتی و با اون یکی می زدی . البته گاهی هم دستت خطا می رفت !تشویق

 

93.3.5  اولین تلاش برای چهار دست و پا رفتن و گرفتن فیگورش

93.3.11  اولین چهاردست و پا ( دو قدم)

93.3.22  بالا رفتن از پله ( پله جلو آشپزخونه مامان مهین اینا )

93.3.22  باز هم بیدار شدی شروع کردی به گفتن "با "

و اما عکس ها:

 

 

تمام سعی ات رو می کردی این جوجوهای بیچاره رو بگیری !!

 

 

این کار رو هم زیاد انجام می دادی اما متاسفانه تا دوربین رو می دیدی متوقف می شدی .

مثل پیرمردا می شدی

دختر خاله جون

بشین اومدیم خودت رو ببینیم !!

 

این کار رو هم در دوران قبل بیماری ات انجام می دادی

الهی بمیرم خیلی بی حال بودی و بد غذا هم شده بودی ، کلی لاغر شدی .

 

اکثر دونه ها روی بدنت بود و نمی شد عکس گرفت !!!

 

 

من چشم می ذارم ، شما قایم شید !!!

 

اینجا هم رفته بودیم خونه تسنیم جونی .

 

 

 

من حرفی برای گفتن ندارم !!  دلخور

آخرای خرداد چون دیگه تو تختت نمی خوابیدی ، دیگه تصمیم گرفتیم در غالب پارک ازش استفاده کنیم .

 

 

 

 

 

اولین پیک نیک رسمی ات

کردان - 15 خرداد 93

چون چند روز قبل از مریضی ات بود حسابی بهانه گیری کردی .

 

اینجا هم مولودی نیمه شعبان خونه مامان مهین

بذار ببینم کارا تموم شده یا نه ؟

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

خاله الهام
4 مرداد 93 17:52
گل پسر خیلی شیطون شدی ماشالا... قربون اون حرکاتت برم من. مخصوصا اون حرکت سجدت که خیلی ناز بود. بوی بوی برا امیرعلی جون
خاله بهاره(مامان آوا)
4 مرداد 93 18:00
عسل خاله دورت بگردم. دیگه مریض نشی ها.