بهمن 93
دیگه حسابی بلا و بازیگوش و شیرینتر شدی.
تو نقاشی کشیدن هم حسابی حرفه ای شدی و چشم چشم دو ابرو رو دست و پا شکسته میخونی .
این ماه خدارو شکر با دوتا عروسی شروع شد . یکی فامیل بابا علی یکی هم فامیل مامان سارا . شما هم حسابی کیف کردی و بازی کردی . چه پیش ما بودی چه پیش بابا علی نمیذاشتی کسی بشینه و باید دایم دنبالت راه میومدیم . خیلی هم دوست داشتی از چشت صندلی ها بری.
آوا گلی ، فریما جونی و امیرعلی در یک کالسکه
ببین از بیجایی کجاها بازی می کنید !!
امیرعلی و ماکارونی
امیرعلی و پاپوشهای مامان سارا
خیلی دوست داری بپوشیشون
کلا داری جاهای جدید رو کشف می کنی
بدون شرح!!
اون جای دستمال کاغذیه زیر پای جناب عالی!!
بزن بریم به سرعت برق و باد !!!
عاشق پوشیدن صندلی
کار با گواش !!
دالی بازی به سبک امیرعلی و آوا
باز هم کتاب و کتابخونه !!
لباسهای مامان سارا
مجبورم روزی ده بار کشو رو بچینم ولی باز ...
گاهی دیکه بیخیال میشم
دو اسکیمو !!!!
چسبوندن استیکر هم به بازیهات اضافه شده .
با این ماهی شناورها تو کیدزکلاب خیلی خوب بازی می کردی .
یک
دو
سه
چهار