گل پسرگل پسر، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

امیرعلی هدیه خدا

فروردین 94

اینم از عکس های فروردین        دریاچه چیتگر     دوازده به در :       سلمونی :     کیدز کلاب در آخرین روز فروردین             سلفی امیرعلی   نقاشی امیرعلی از ملوان ( ملبان )   ...
8 آبان 1394

فروردین 94 - نایین

سلام  یه سال خوب دیگه هم تموم شد . یه بهار سبزه دیگه شروع شد . پر از شادی و زیبایی. امیدوارم سال جدید ( که البته در زمان نگارش ، نیمه اش سپری شده !!) برای همه نی نی ها و خانواده هاون ، سالی پر از شادی و سلامت باشه.   عید به رسم گذشته رفتیم نایین  البته چند روزی زودتر رفتیم . ما همراه خاله مایده ، عمو محسن ، مامان تی تی و بابا خلیل زودتر رفتیم و خاله بهاره و خانواده هم بعد از تحویل سال به ما پیوستن.   هفت سین امسال مزین بود به کاردستی و تخم مرغ رنگی کار دست شما . و برای ایجاد تنوع نسبت به سالهای قبل ، از اسباب بازی های شما هم در چیدمان استفاده کردیم .     امیرعلی در لحظ...
8 مهر 1394

اسفند 93- 2

سلام  به علت طولانی شدن پست قبلی و البته به دلیل اینکه شما نذاشتی من پست رو کامل کنم ، تصمیم گرفتم بقیه عکس های این ماه رو تو این پست بذارم قربونت برم پسر نازم تو این ماه هر هفته کلاس های کیدز کلاب رو شرکت کردیم .  ولی متاسفانه شما موقع ورود به کلاس یه مقداری غریبی و نا آرومی می کردی و می زدی زیر گریه.  حتی یه روز خاله بهار کلی وقت بیرون کلاس باهات بازی کرد  و عملا او ن روز کلا تو کلاس نبودی.   امیرعلی  و مهتا گلی          از کار با رنگ خسته شدی و رفتی برا خودت لم دادی!! رنگ کردن تخم مرغ سفالی برای صفره هف...
8 مهر 1394

اسفند 93

رسیدیم به آخرین ماه سال  یه سال دیگه با اتفاقای خوب و البته گاهی هم بد گذشت . ولی بودن تو کنار ما بهترین لحظات رو برامون رقم زد. خدا رو به خاطر وجودت شکر می کنم . این ماه همراه شد با شروع رویش دندونای نیشت . که خیلی خیلی دندونهای سختی در رویش هستن و کوچولوها رو اذیت می کنن. برای همین متاسفانه شما مقدار خیلی زیادی بد قلق شده بودی که اول ما دلیلش رو نمیدونستیم و فکر می کردیم سرما خوردی و یا داری یه کوچولو ما رو اذیت می کنی .ولی کم کم بهش پی بردیم . خدایی خیلی خیلی اذیت شدی.  امیدوارم همه نی نی ها مرواریدهاشون راحت جوونه بزنه و همیشه سفید و سالم و درخشان باشه. آقا و خانم !!!     قبل این عکس...
31 شهريور 1394

بهمن 93 - شمال

تو تعطبلات این ماه یه سفر کوتاه به شمال داشتیم . خیلی بهت خوش گذشت و حسابی بازی و تفریح کردی.         امیرعلی و آرش جون   دیدار با دریا               امیرعلی و عمو علی       و بالاخره بیهوش شدی   زلزله ده ریشتری !!    با حضور آقایان ( به ترتیب سن ): عرفان ، کیان ، عرشیا ، کوروش ، آرش و امیرعلی     امامزاده عبدالوافی     خوشحال...
29 شهريور 1394

بهمن 93

دیگه حسابی بلا و بازیگوش و شیرینتر شدی. تو نقاشی کشیدن هم حسابی حرفه ای شدی و چشم چشم دو ابرو رو دست و پا شکسته میخونی . این ماه خدارو شکر با دوتا عروسی شروع شد . یکی فامیل بابا علی یکی هم فامیل مامان سارا . شما هم حسابی کیف کردی و بازی کردی . چه پیش ما بودی چه پیش بابا علی نمیذاشتی کسی بشینه و باید دایم دنبالت راه میومدیم . خیلی هم دوست داشتی از چشت صندلی ها بری.            آوا گلی ، فریما جونی و امیرعلی در یک کالسکه     ببین از بیجایی کجاها بازی می کنید !!   امیرعلی و ماکارونی   امیرعلی و...
29 شهريور 1394

دی 93 - آتلیه

بالاخره یه آتلیه خوب پیدا کردم و تونستیم عکسهای یک سالگیت رو بگیریم . انصافا کارشون و برخوردشون خیلی خوب بود . شما هم ماشالا خیلی خیلی خیلی همکاری کردی و آقا بودی و تو چهارساعتی که اونجا بودیم اصلا بهانه نگرفتی. یه چندتایی از عکسها رو تو ادامه مطلب میذارم                   ...
29 شهريور 1394