دو هفتگی امیر علی خان
سلام عسلم
امروز وارد سومین هفته زندگی ات شدی.
تو این دو هفته ، لحظات شیرین زیادی رو با هم داشتیم.
خدا رو به خاطر لطفش و بودن شما در کنارما سپاسگزارم.
دیروز (92/8/20) ، به خاطر بیقراری هات تو خواب و اینکه هر پنج دقیقه یه بار از خواب بیدار می شدی و خیلی بد گریه می کردی ، با مامان تی تی بردیمت دکتر. آقای دکتر گفتند که کولیک داری و این حالتت حداقل سه ماه باقی می مونه و فقط باید باهاش کنار بیایم. من خیلی دعا کرده بودم شما مثل آواجون کولیک نداشته باشی، ولی متاسفانه ... .
امیدوارم زودتر خوب بشی ، چون خیلی اذیت می شی و وقتی گریه می کنی ، آدم می خواد پا به پات گریه کنه.
عکس بالا برای وقتیه که می خواستیم بریم دکتر.
بعد از دکتر هم با مامان تی تی تصمیم گرفتیم یه سر ببریمت همایش شیرخواران که تو مسجد نزدیک خونه شون بود. این اولین باری بود که شما می رفتی مسجد. خدا رو شکر انگار محیط مسجد رو دوست داشتی و شما که از دیروز اصلا خوب نخوابیده بودی ، کل مراسم رو خواب بودی و فقط موقع اومدن به خاطر گرسنگی شروع به گریه کردی.
عکس های پایین هم یه سری از عکساته از این دو هفته زندگی .
بیشتر مواقع تو خواب دستت رو اینجوری نگه می داری .
این عکس واسه وقتیه که از آزمایش غربالگری اومده بودیم . البته شما حسابی موقع نمونه گیری گریه کردی.